قبلا کتابهای ۱۹۸۴ و قلعه حیوانات را خوانده بودم. این اواخر هم کتاب فارنهایت ۴۵۱ و دنیای قشنگ نو را. فیلم ۲۰۰۱ ادیسه فضایی را هم دیدهبودم.
مضمون و محتوای این کتابها و فیلمها را شبیه هم دیدم. فکر میکردم کشف بزرگی کردهام و بعد از کمی بررسی متوجه شدم که این زمینی که پا بر آن گذاشتهام قبلتر کریستوف کلمبهای زیادی به خود دیده است. بگذریم.
از قرار معلوم این رمانها همگی به سبک علمیـتخیلی پادآرمانی هستند. میخواستم از توالی زمانی کتابها و تاثیر و تاثر پذیری آنها از هم سر در بیاورم. دست به کار شدم و این هم نتیجهاش که برای خودم هم جالب بود.
پست از سمتوسوی دیستوپیا را هم ببینید.
دیستوپیا
دیستوپیا (پادآرمانشهر، ویرانشهر، مدینهٔ فاسده) (dystopia) جامعهای خیالی در داستانهای علمی–تخیلی است که در آن، ویژگیهای منفی، برتری و چیرگی کامل دارند و زندگی در آن دلخواهِ هیچ انسانی نیست. این جوامع معمولاً زمانی از یک جامعه را نشان میدهند که به نابودی و هرجومرج رسیدهاست. این جوامع در زمانهایی بد و شوم ترسیم میشوند که میتوان آن را دورهٔ بدزمانگی یا دُژگاهی نامید.
ویرانشهر، شهر و جامعهای است که در آن بدی و پلیدی حاکم شده و نقطه مقابل یک اتوپیا یا جامعه آرمانی (آرمانشهر یا مدینهٔ فاضله) است. این مفهوم ریشه در فلسفه دارد و در آن، زندگی به دلیل چیرگی معضلات و زشتی ها، دلخواه هیچ انسانی نیست.
ترسیم یک جهان دیستوپیایی و احتمال وقوع آن در آینده، معمولاً به منظور هشدار به مردم در مورد ادامه یا افزایش رذالت ها و معضلات اجتماعی صورت گرفته است. تلاش انسان این بوده که بتواند اتوپیا یا آرمانشهر بسازد اما در اکثر مواقع به ساخت دیستوپیا دست زده است.
سینما روایتگر این تلاش معکوس بشر بوده است و ناکجاآبادهایی را به تصویر کشیده که برخی از آنها در پی جنگ یا انفجار هستهای، شیوع یک بیماری و یا فاجعهای انسانی به وجود آمدهاند و بعضی دیگر نتیجهی تسلط یافتن روباتها و رایانهها روی بشر هستند. شهرهایی که در آنها زندگی غیرممکن شده است.
با این تعریف، یک «جامعهٔ پاد-آرمانی» نقطهٔ مقابل و وارونهٔ یک جامعهٔ آرمانی یا آرمانشهر(Utopia) است. آرمانشهرها جوامعی خیالی هستند که در آنها همهچیز مثبت و ایدئال است. ترسیم یک جامعهٔ پادآرمان و بدزمانه توسط نویسندگان آیندهنگر معمولاً بهمنظور هشدار به مردم در مورد ادامه یا افزایش چیرگی برخی معضلات اجتماعی صورت میگیرد.
برخی از موضوعات ویرانشهری محبوب در داستانها عبارتاند از:
- جامعهای که در آن هیچ آزادیای دیگر وجود ندارد (حتی آزادیهای کوچک شخصی) و حکومتی تمامیتخواه بر همهچیز انسانها حکم میراند.
- جامعهای که توسط رایانهها و رباتها اداره و کنترل میشود.
- داستانهایی دربارهٔ سرنگونی امپراتوریهای جهان در آینده.
- جامعهای که در آن همهچیز و همهکس همانند و یکسان است و در آن ابراز احساسات و نمایاندن جنبههای فرهنگی ممنوع است.
- جامعهای که در آن انسانها تنها نقش خوراک برای موجودات دیگر را دارند یا اینکه انسانها را برای برداشت اندام و احشاء آنها پرورش میدهند.
- جهانی که در آن در پی جنگ هستهای، بیماری یا فاجعهای دیگر نسل بشر تقریباً برافتاده است.
معرفی مهمترین آثار دیستوپیا
رمان ما اثر یوگنی زامیاتین نویسنده روس است که نگارش آن در سال ۱۹۲۱ تکمیل شده است.
دنیایِ قشنگ نو رمان علمی-تخیلیِ پادآرمانی است که در سال ۱۹۳۲ به قلم آلدوس هاکسلی نویسنده انگلیسی منتشر شدهاست.
مزرعهٔ حیوانات رمانی پادآرمانشهری نوشتهٔ جرج اورول در سال ۱۹۴۵ در انگلستان منتشر شد.
۱۹۸۴ رمان دیگری از جورج اورول که در سال ۱۹۴۹ منتشر شدهاست.
فارنهایت ۴۵۱ را ری بردبری نویسندهٔ آمریکایی کتاب در سال ۱۹۵۳ میلادی منتشر کرد.
۲۰۰۱: ادیسه فضایی فیلمی آمریکایی-بریتانیایی در سبک علمی تخیلی به سال ۱۹۶۸ به کارگردانی و تهیهکنندگی استنلی کوبریک است
در زمان In Time فیلمی در ژانر علمی–تخیلی و اکشن ساختهٔ اندرو نیکول محصول سال ۲۰۱۱ آمریکا است.
این آثار را به اختصار معرفی میکنم:
ما (روسی Мы) رمانی پادآرمانشهری اثر یوگنی زامیاتین است که نگارش آن در سال ۱۹۲۱ تکمیل شده است. این رمان ابتدا در ۱۹۲۴ در نیویورک و با ترجمه گرگوری زیلبورگ به انگلیسی منتشر شد.
ما در آینده اتفاق میافتد. D-۵۰۳، مهندس فضاپیماست و در جایی زندگی میکند که عمدتاً از شیشه ساخته شده تا پلیس مخفی بتواند آسانتر از مردم جاسوسی کرده و بر آنها نظارت داشته باشد. ساختمان محل زندگی افراد زندانی است به شکل سراسربینی که بر اساس طرح جرمی بنتام ساخته شده است. علاوه بر این، سیستم این دولت طوری از مدل فردریک وینسلو تیلور متاثر است که بالاترین میزان بهرهوری تولیدی را به همراه داشته باشد. مردم در صفوف منظم و با لباس متحدالشکل حضور دارند. راهی برای اشاره به یک فرد جز شمارهای که به او اختصاص داده شده، وجود ندارد. جامعه دقیقاً بر اساس منطق و استدلال، به عنوان محملی برای قوانین یا ساختار جامعه، حرکت میکند. بر این اساس، رفتار فردی هم بر اساس منطق و فرمولها و معادلات ایجاد شده توسط دولت، تنظیم میشود.
این اثر از لحاظ ادبی با پیروی از سنت ادبی کلاسیک روسیه، از هیولای بوروکراسی گوگول، شناخت لسکوف از ورطههای درونی انسانها و استادی او در کالبدشکافی روانی ایشان و نفرت داستایفسکی از خوشبینی به پیشرفت و خوشخیالی سیاسی، تاثیر میپذیرد. همینطور پیشگوییهای فنی و سیاسی حیرتآوری دارد. او در دهه دوم قرن بیستم از موشکهای فضاپیما، جراحی مغز و موسیقی الکترونیک صحبت میکند. همینطور از پلیس مخفی، پرده آهنین، انتخابات یکپارچه، اردوگاههای کار اجباری و اتاقهای گاز صحبت میکند. درست دوازده سال پیش از نگارش دنیای قشنگ نو و بیست و هشت سال پیش از ۱۹۸۴.
این کتاب مستقیماً بر نویسندگان و آثاری چون: ۱۹۸۴اثر جرج اورول و دنیای قشنگ نو اثر آلدوس هاکسلیتاثیر داشته است.
دنیایِ قشنگ نو Brave New World یک رمان علمی-تخیلیِ پادآرمانی است که در سال ۱۹۳۲ به قلم آلدوس هاکسلی نویسنده انگلیسی منتشر شدهاست.
نام این کتاب عبارتی است برگرفته از نمایشنامهٔ طوفان اثر ویلیام شکسپیر. در این نمایشنامه شخصیتی با نام «میراندا» چنین میگوید:
How many goodly creatures are there here!
How beautiful mankind is! O brave new world
That has such people in’t.
این داستان در بخشهای پایانی بهطور مداوم و متناوب نقل قولهایی از نمایشنامههای متفاوت شکسپیر (چون اتلو، طوفان و هملت) را از قول شخصیتهای داستان – به خصوص جان یا «وحشی» – بیان میکند و حتی از نظر رویدادهای دراماتیک به گونهای وامدار شخصیتها و داستانهای شکسپیر است.
مزرعهٔ حیوانات Animal Farm که در ایران به نام قلعهٔ حیوانات نیز شناخته شدهاست، رمانی پادآرمانشهری به زبان انگلیسی و نوشتهٔ جرج اورول است. این رمان در طول جنگ جهانی دوم نوشته و در سال ۱۹۴۵ میلادی در انگلستان منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ میلادی به شهرت رسید.
مزرعهٔ حیوانات دربارهٔ گروهی از جانوران اهلی است که در اقدامی آرمان گرایانه و انقلابی، صاحب مزرعه (آقای جونز) را از مزرعهاش فراری میدهند تا خود ادارهٔ مزرعه را به دست گرفته و «برابری» و «رفاه» را در جامعهٔ خود برقرار سازند. رهبری این جنبش را گروهی از خوکها به دست دارند، ولی پس از مدتی این گروه جدید نیز به رهبری خوکی به نام ناپلئون همچون آقای جونز به بهرهکشی از حیوانات مزرعه میپردازند و هرگونه مخالفتی را سرکوب میکنند.
معروفترین جملهٔ این کتاب «همهٔ حیوانات باهم برابرند، امّا برخی برابرترند» است که در زبان انگلیسی بهصورت یک ضربالمثل و جملهای کنایهآمیز درآمدهاست. همچنین جملهٔ زیر از جملات مفهومی این کتاب است:
«همیشه خوکها تصمیم میگرفتند، سایر حیوانات هرگز نمیتوانستند تصمیمی اتخاذ کنند ولی رأی دادن را یاد گرفته بودند.»
جورج اورول بهعنوان یک سوسیال-دموکرات در جریان جنگ داخلی اسپانیا با سیاستهای حکومت سوسیالیستی شوروی آشنا شده بود و از پاکسازیهای خشونت آمیز دوران ژوزف استالین- که با نام پاکسازی بزرگ شناخته میشود- خشمگین بود. وی با نگارش این رمان از استبداد طبقهٔ حاکم شوروی به سختی انتقاد کرد و معتقد بود نظام شوروی به یک دیکتاتوری بدل گشته و بر پایهٔ کیش شخصیت بنا شده است.
۱۹۸۴ نام کتاب مشهوری از جورج اورول که در سال ۱۹۴۹ منتشر شدهاست.
جرج اورول در این کتاب، آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی همچون تنفر نسبت به دشمن و علاقهٔ شدید نسبت به برادر بزرگ (ناظر کبیر) (رهبر حزب با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در جامعهٔ تصویرشده گناهکاران به راحتی اعدام میشوند و آزادیهای فردی وحریم خصوصی افراد بهشدت توسط قوانین حکومتی پایمال میشوند، به نحوی که حتی صفحات نمایش در خانهها از شهروندان جاسوسی میکنند و شهروندان مجبورند همیشه با چهرهای سرشار از خوشبینی و لبخند به این صفحات نمایش نگاه کنند؛ تا کوچکترین شک و تصور نادرستی که نشاندهندهٔ هرگونه نارضایتی فرد باشد، برای نمایندگان حکمرانان پشت صفحات نمایش ایجاد نشود، چرا که در غیراینصورت مورد غضب حکمرانان قرار میگیرند. در این داستان مسائلی همچون اینگساک (Ingsoc)، بزه فکری، گفتارنو، دوگانهباوری مطرح میشود.
فیلم ۱۹۸۴ (Nineteen Eighty-Four) توسط مایکل رادفورد انگلیسی برمبنای این رمان ساخته شدهاست. این فیلم در سال ۱۹۵۶ ساخته شده و صحنهها در زمانی کاملاً مطابق با زمان داستان فیلمبرداری شدهاند.
ری بردبری نویسندهٔ آمریکایی کتاب فارنهایت ۴۵۱ را در سال ۱۹۵۳ میلادی منتشر کرد. این داستان آیندهٔ جهانی است که در آن تفکر و خواندن کتاب ممنوع است و آتشافشانان (که پیشتر آنان را آتشنشان میخواندند و وظیفهشان چیز دیگری بود) هر کتابی را که بیابند، میسوزانند و خاکستر میکنند. در این بین یکی از مأموران آتشافشانی از وظیفهاش سر باز میزند و خطرناکترین سؤال، یعنی «چرا؟»، به ذهنش خطور میکند. همچنین گروهی از انسانهای سرکش هم هستند که از شهر گریختهاند و ذهنشان گنجینهٔ مهمترین مکتوباتِ بشر است.
در پست از کتابسوزی تا کتابسازی دربارهٔ این کتاب نوشتهام.
فرانسوا تروفو، فیلمسازِ شهیرِ فرانسوی، فیلم فارنهایت ۴۵۱ را در سالِ ۱۹۶۶ ساخت.
رامین بحرانی، در سال ۲۰۱۸، در اقتباس دیگری از این رمان فارنهایت ۴۵۱ (۲۰۱۸) را ساخت.
۲۰۰۱: ادیسه فضایی (۲۰۰۱: A Space Odyssey) که در فارسی با نام راز کیهان نیز شناخته میشود، فیلمی آمریکایی-بریتانیایی در سبک علمی تخیلی به سال ۱۹۶۸ به کارگردانی و تهیهکنندگی استنلی کوبریک است. فیلمنامه این فیلم توسط کوبریک و آرتور سی کلارک و تا حدودی متأثر از داستان کوتاه کلارک با نام «نگهبان» (The Sentinel) نوشته شدهاست.
در زمان In Time فیلمی در ژانر علمی–تخیلی و اکشن ساختهٔ اندرو نیکول محصول سال ۲۰۱۱ آمریکا است با بازی جاستین تیمبرلیک، آماندا سیفرید، کیلین مورفی، اولیویا وایلد، جانی گالکی که به دنیایی پادآرمانشهری میپردازد که در آن زمان واحد پول محسوب میشود و هر فرد مقداری زمان دارد و اگر این زمان به صفر برسد وی خواهد مرد.
منبع: ویکیپدیا
پست مرتبط: از سمتوسوی دیستوپیا