یک بیماری بسیار مدرن وجود دارد که «نادیدنی» را «با ناموجود» اشتباه میگیرند؛ اما برخی به بیماری بدتری دچار شدهاند، «نادیدنی» را با «غیرقابلدیدن» (مشاهدهناپذیر) اشتباه میگیرند.
اینکه از علم انتظار داشته باشید زندگی و مسائل حیاتی را توضیح دهد، دقیقا مثل این است که از یک متخصصِ دستور زبان، بخواهید شعری را شرح دهد.
شما فقط و فقط، وقتی وجود دارید که آزاد باشید تا کارهایی را بدون هدفی واضح، بدون قضاوت و مهمتر از اینها، خارج از دیکتاتوریِ قصۀ فردی دیگر انجام دهید.
اتوماسیون(خودکار سازی) فعالیتهای ناخوشایند را به «شغل» تبدیل میکند.
برای اینکه زندگی واقعا مفرح باشد، باید آنچه از آن میترسید با آنچه آرزویش را دارید همراستا باشد.
اگر به راحتی حوصلهتان سر میرود، به این معنی است که چرندیاب* شما به درستی کار میکند؛ اگر چیزهایی را فراموش میکنید، به این معنی است که ذهن شما میداند چگونه فیلتر کند؛ و اگر غم را احساس میکنید، به این معنی است که انسان هستید.
* Bullshit (BS) Detector
چرندیاب(اصطلاحی که خودم ساختم)، یک دستگاه ذهنی فرضی که نشان میدهد فرد توانایی تشخیص نیرنگها، تقلبها، فساد(رشوه)، کلاهبرداری، عدم صمیمیت، دورویی و ناراستی(خیانت) را در دیگران دارد.
فردی که به چرندیاب درونی مجهز است معمولا میفهمد چه زمانی یک نفر دیگر دروغ میگوید یا ادعای نادرستی میکند. این افراد به راحتی گول نمیخورند، به زور وادار به کاری نمیشوند، به آنها دروغ گفته نمیشود، حقه و کلک نمیخورند و آلت دست کسی نمیشوند چرا که «چرندیاب»شان آنها را از قربانی شدن در چنین موقعیتهایی برحذر میدارد. همچنین این افراد اغلب کمی عیبجو و غرغرو هستند، خیلی حساس و باهوشند، آنها کلاننگر، زیرک و تیزهوشند.
امکان ندارد وقتی که تلاش میکنید، سرگرم باشید.
زندگی بیشتر دربارهٔ اجرا کردن است تا قصد داشتن.
زندگیِ خوب شبیه خواندن یک رمان روسی است: کشمکش با کاراکترها دویست صفحه طول میکشد، قبل از اینکه کسی بتواند لذت بردن از چیزی را آغاز کند. بعد تازه آشفتگی شروع میشود تا معنیدار شود.
نهایت آزادی درنداشتنِ توضیحی برای چراییِ انجامِ کاری نهفته است.
اندیشیدن به اینکه هر شخص علایقِ خودخواهانهٔ خود را دنبال کنند، معادل این است که تصور کنید همهٔ متغیرهای تصادفی کوواریانس صفر داشته باشند.
ما نیاز داریم احساس کنیم که کمی در جایی گم شدهایم، فیزیکی یا ذهنی، حداقل یک بار در روز.
پستهای مرتبط:
تختِ پروکروستس: روایتهای متناقض
سلام
چقدر خوب مینویسین خوش به حالتون ،ممکنه بگین دقیقا چند ساله مینویسین که اینقدر قلمتون ورزیده وکلامتون گیراست .
یه لطفی هم بکنین چند کتاب خوب که به نوشتن کمک میکنه معرفی کنین نقشه راه نویسندگی ارائه بدین لطفا
بسیار ممنون
سلام
ممنونم عزیزم شما لطف دارید.
من هم یک نو قلم هستم که مشقِ نوشتن میکنم.
امیدوارم شما هم بنویسید و لذت ببرید.
نقشه راه نویسندگی و معرفی کتابهای خوب برای نوشتن را میتوانید از سایت شاهین کلانتری دنبال کنید.
موفق باشید.