کتابخانه رویایی من سالنی بزرگ با سقفی بلند و گنبدی شکل دارد، که دیوارهایش تا سقف پوشیده از کتاب است.
برای دسترسی به قفسههای آن، پلکانی متحرک کنار دیوار تکیه دارد.
گنبد شیشهای آن روشنایی روزهایش را از آفتاب عالم تاب وام میگیرد و شبها ستارهها و مهتاب را به مهمانی من و کتابهایم میآورد.
میز تحریر این کتابخانه، از چوبی نفیس ساخته شده و به صورت دایرهای تو خالی دور سالن را گرفته است.
زیرا من از هر قفسهای که کتابی را برمیدارم باید با کمترین فاصله به میز برسم و آن را بگسترانم و در آن غوطهور شوم. از آنجا که دوست دارم کتابهای گشوده بسیاری جلو چشمانم رژه بروند، پس این میز باید عریض و طویل هم باشد.
یک کاناپه راحت برای چرت زدن، لم دادن و خواندن رمان ها و داستان ها کنار پنجره رو به باغ انتظار مرا میکشد.
حجم و نفاست این کتابخانه از سلیقه صاحب فرهیخته آن پیدا خواهد بود.
نسخههای قدیمی و کمیاب آثار کلاسیک دنیا در آن جای دارد. قرض دادن کتابهای این کتابخانه و ورود افراد متفرقه یعنی هر کسی غیر از من به آن ممنوع است، حتی برای شما دوست عزیز.
کشیدن خطوط ممتد و حاشیه نویسی در کتاب ها اسباب اندوه من خواهد شد.
هر کسی که مرا از این رویای بینهایت چشمگیر، بعید و دستنیافتنی بیدار میکند، شدیدا خبیث است!
کتابخانه رویایی شما چه شکلی است؟
آه دوست عزیز کتابخوان من که تازه امشب با شما آشنا شدم… من همین حالا داشتم به کتابخانه رویاییم فکر میکردم و گفتم جستوجو کنم شاید کسی کتابخانه رویایی خودش رو توصیف کرده باشه. چه خوب شد که پست شما رو دیدم.
کتابخانه رویایی من چیزیست شبیه کتابخانه انیمیشن دیو و دلبر!