بلندخوانی شاید بهترین راه برای رسیدن به لحنِ نوشتاری جذاب و معتبر باشد.
نویسندهها اغلب دوست دارند که از دو سر این طیف بیافتند:
یک سر نویسندگانی هستند که به شدت روی دستور زبان خوب کار میکنند و اغلب با صدایی رباتیک و خشک مینویسند. از اینکه کوچکترین قواعد دستوری را بشکنند میترسند و صدای انسانی خود را فدای صحت میکنند.
از سوی دیگر نویسندگانی هستند که واقعا دستور زبان را خیلی خوب میدانند و اغلب جملات خوبی مینویسند که پیش میرود ولی ناگهان تمام میشود یا یک فکر را کامل نمیکند. ناایمن و نامطمئن از قواعد دستوری، سعی میکنند کلماتی را به بند بکشند و آنچه نوشتهاند را دوباره نمیخوانند.
هیچ کدام از این دو نوع نویسنده لحن نوشتار قدرمند واقعی خود را نمییابند و نمیتوانند به آن برسند مگر با کمی تلاش.
چگونه بلندخوانی میتواند مهارتهای نوشتاری ما را بهبود بخشد؟
احتمالا خوانندگان داستان یا نوشته شما را با صدای بلند نخواهند خواند، پس چرا ما این کار را بکنیم؟ چرا باید هنگام ویرایش با صدای بلند نوشته خودمان را بلندبلند بخوانیم؟
ساده است چرا که با بلندخوانی چیزهایی دستگیر شما میشود که در غیر این صورت شاید هرگز متوجه آنها نشوید.
زمانی که شما در سرتان میخوانید، شما میدانید که باید صدای آن چگونه باشد، پس تلاش نمیکنید که چه بگویید، بنابراین لکنت نمیگیرید و اشتباه نمیخوانید. اما زمانی که بلند میخوانید، بیشتر و بهتر میفهمید که متن شما چطور کار میکند.
بلندخوانی، تکرارها را گیر میاندازد.
بلند خوانی هنگام ویرایش باعث میشود که به انتخاب کلمههایتان بیشتر دقت کنید. احتمالا متوجه استفاده از کلمات، عبارات یا توصیفات مشابه میشوید. میفهمید که چندین جمله در واقع یک چیز را بیان میکنند.
توجه به تکرارها به شما کمک میکند که نوشته شما دقیقتر باشد و انتخاب کلمات شما بدیعتر و متنوعتر باشد.
بلندخوانی، جملهبندیهای ناشیانه را روی هوا میزند.
بلند خوانی هنگام ویرایش به شما کمک میکند تا جملات ناشیانه و خام را با واژههای دیگری بیان کنید. اگر روی یک جمله لکنت دارید پس حتما برای خواننده هم همینطور خواهد بود. همچنین بلندخوانی میتواند کمک کند تا شما جملاتی را که احتمالا آنطور که شما میخواهید تفسیر نشود، را پیدا کنید.
با بلندخوانی میتوانید به طول جملهها بیشتر توجه کنید. آیا جملات طولانی زیادی را کنار هم بکار بردهاید؟ یا برعکس تعداد جملات کوتاه پشتسر هم شما زیاد است. جملاتی که طول یکسانی داشته باشند، میتواند خواننده را خسته کند. امتحان کنید! حتی گاهی کلمات، آوایی خاص دارند. شاید بخواهید در انتخاب کلمه خود بازنگری کنید تا صدای نرمتر یا خشنتری ـ بسته به موقعیت ـ انتخاب کنید.
بلندخوانی به ما کمک میکند تا لحن خود را در نوشتههایمان بشنویم.
ویراستارها عادت دارند بگویند« لحن صدای تو واقعا مسطح و یکنواخت است» یا درگیرکننده نیست یا چیزهای دیگری که کاربردی و مفید نیستند و نویسندهها گاهی سرنخی از اینکه چطور رفعش کنند ندارند. اما وقتی شما چیزی که خودتان نوشتهاید را بلند میخوانید، میتوانید بسیار راحتتر لحن نوشتار را بفهمید. شما شروع میکنید تا گوش دهید چطور جملات کوتاه و مختصر به نظر بیشخصیت یا بیفاعل هستند یا چقدر جملات بلند و طولانی صدای مزخرفی دارند. اگر واقعا میخواهید به یک لحن خوب برسید صدای خودتان را در حالی که نوشتههایتان را میخوانید ضبط کنید و بارها گوش دهید.
بلندخوانی کمک میکند تا اشتباههای دستوری را پیدا کنید.
خطاهای دستوری، جملات ناتمام، خطاهای تایپی، حتی پیدا کردن جای مناسب علائم نگارشی، مثل کاما را میتوان با بلندخوانی پیدا کرد.
بلندخوانی میتواند به شما در واضح کردن منطقتان کمک کند.
وقتی با صدای بلند میخوانید برای شما راحتتر است تا دورنمای نوشته خودتان را برای خواننده مشخص کنید. شما خلأهای منطقی نوشتهتان را پیدا میکنید. جاهایی که وقتی از یک نقطه به نقطه بعدی میپرید بدون این که توضیح کاملی داده باشید. احتمالا میتوانید خلاهای نقاطی که به هم نزدیک هستند را پیدا کنید، مثل وقتی که در یک جمله باشند.
بلندخوانی به شما کمک میکند که بیشتر شبیه خودتان باشید.
بخشی از شرم عمیق ما از بلندخوانی در مواجه با این حقیقت است که به نظر میرسد کس دیگری در حال حرف زدن است نه خود ما.
وقتی میخوانید ناله میکنید و فکر میکنید که خیلی گنگ است. اما من شما را ترغیب می کنم که در همان لحظهها که فکر میکنید این خیلی گنگ است، خود را گیر بیندازید چرا که ممکن است همان نقطهای باشد که لحن صدای شما واقعا غلط باشد و دقیقا همان جایی باشد که شما باید روی آنها برای ویرایش تمرکز کنید.
مهم این است که تقلب نکنید!
من شما را میشناسم چرا که شما هم مثل من هستید. من شروع به خواند چیزی از خودم میکنم و فکر می کنم خب از این پارگراف رد میشویم و بعدی و بعدی و قبل از اینکه بدانم از بیشتر نوشته گذشتهام.
و میدانم چرا. من با چشم بسیار سریعتر از کلام میخوانم و این هدر کردن وقت است. من مطئنم که این نوشته به اندازه کافی خوب است . و …
اما در حقیقت بلندخواندن یک نوشته زمان زیادی نخواهد برد. اگر شما بتوانید تقریبا ۱۵۰ کلمه در دقیقه به طور متوسط بخوانید، میتوانید یک مقاله ده صفحهای را در ۱۵ دقیقه بخوانید. و این ۱۵ دقیقهها میتواند بسیار کارآمدتر از زمان ویرایش خواهد بود.
بازخوانی یک صفحه تنها میتواند به یافتن اشتباهات بیانجامد. به علاوه بازخوانی یک صفحه برای چندین بار ضمانت نمیکند که اشتباهات شما را در لحن صدا، دستور زبان، منطق و سخن نوشتهتان را پیدا کنید.
پس
بلند بلند ویرایش کنید!
پست مرتبط: هنر از دسترفتهٔ بلندخوانی
خیلی خوب بود طاهره جان!👌😉
ممنونم خانم خجستهراد عزیز
باعث افتخار بنده است که به این وبلاگ سر میزنید.