سکوتها شبیه هم نیستند.
مثلا سکوت موسیقی، سکوت بین نت هاست که موسیقی را میسازد!
سکوت قبل از نتها آهنگ میآفریند و سکوت بعد از آن بزرگش میکند!
اما موسیقی سکوت از نوع دیگر است گاهی به آبی آرام بلند شبیه است گاهی سیاهی عمیق است که به روحی لطیف چیره گشته است.
گاهی هم سکوت از جنس صدایی است که شنیدنی است و هنرمندان به آن زبان با هم سخن میگویند(فاضل نظری).
سکوت زمانی سرد است و از خزان بی فروغ امیدها میسراید.
گاهی سکوت را انتخاب میکنیم تا پردهها دریده نشود و گاهی وقتها تنها حرف حساب، سکوت است.
اما سکوتی که میان من و توست از جنس هیچ کدام نیست.
بودنم را بی تو سکوت گرفته است. سکوتی سرد که همچون خوابی آشفته پر از هیاهوست. سکوتی که از قعر اقیانوس بر میآید و بر سینهام مینشیند تا حبس شود صدای اعتراض من.
اما جنس سکوت تو از جنس صداست و من معنای بودنم را در این سکوت میجویم. سکوتی که انگار مرز میکشد بین من و تو. آهنگ سکوت تو پر از لحظههای انتظار است.
مرا سوق میدهد به نیستی و نهیب می زند وجود مرا که بگریز از این انتظار کشنده که ختم می شود به هیچ .
هیچی که هستی مرا هدف گرفتهاست و در این سکوت، قلب تو که حاکم بیرقیب وجود من است، عنان زمان را در اختیار گرفتهاست و هراس سر در پیاش نهادهاست.
سکوت شما از چه جنسی است؟
سلام و وقت به خیر
برای تان سکوت درون که از هر هیاهوی بیرونی ژرف تر و نافذتر است ، آرزو می کنم !
به گفته فاضل نظری:
موسیقی سکوت ، صدایی شنیدنی است،
بگذار گفت و گو به زبان هنر شود !