کینتسوگی (Kintsugi) یک رویکرد فلسفی در سفالگری است که ریشه در ژاپن باستان دارد.
کینتسوکوری (Kintsukuroi)، یا نازککاری با طلا، هنر ژاپنی ترمیم ظروف سفالی شکسته با طلا، نقره یا پلاتین است.
اما کینتسوکوری، فلسفهٔ عمیقتر و مهمتری هم دارد. در این نگرش، چینی ترمیم شده زیباتر، ارزشمندتر و مستحکمتر است چرا که طی رنج کشیدن تغییر شکل داده است.
کینتسوگی یا کینتسوکوری هنرِ پذیرش و در آغوشگرفتنِ عیبها و نقصهاست.
تکنیک کینتسوگی حدود قرن پانزدهم میلادی ابداع شد، زمانی که شوگون آشیکاگا یوشیماسا پش از شکستن فنجان چای محبوبش آن را به چین فرستاد تا ترمیم شود. متاسفانه در آن زمان اشیاء با بستهای فلزی ناخوشایندی تعمیر میشدند. به نظر میرسید که فنجان غیرقابلتعمیر است. اما آشیکاگا تصمیم گرفت آن را برای تعمیر به هنرورهای ژاپنی بسپارد. آنها که از این پافشاری شوگون تعجب کرده بودند تصمیم گرفتند فنجان شکسته را به یک جواهر تبدیل کنند، آنهم با پر کردن ترکهای آن با لاک رزین و پودر طلا.
«وقتی ژاپنیها اشیاء شکسته را بند میزنند، این آسیب را با پر کردن این ترکها با طلا بزرگتر جلوه میدهند. آنها باور دارند که وقتی چیزی از آسیب رنج میبرد و تاریخی دارد زیباتر میشود.»
بیلی موباید
زیبایی در کمال نیست، بلکه در تمامیت است.
ما اشیاء شکسته را دور میریزیم یا تلاش میکنیم تکههای آن را به هم بچسبانیم تا ترکها را بپوشانیم. ایدهآلهای غرب برای زیباشناسی، ریشه در یونان باستان دارد که کمال را لازمهٔ زیبایی میدانست. کمال در تقارن، تناسب و هماهنگی یافت میشد. هر چند چنین کمالی هرگز در طبیعت یافت نمیشود.
ما خود را در استانداردی از زیبایی که هیچ مبنایی در واقعیت ندارد، محدود کردیم.
در جامعهای که کمال مترادف زیبایی است؛ هر زخم یا افتادگی یا بدشکلی از جذابیت ما میکاهد. پیر شدن چیزی است که با چین و چروکها، لکههای پوستی و خطوطی ما را میترساند و به طراوت و جوانیمان آسیب میزند. هنگامی که حوادثی را تجربه میکنیم که ما را از لحاظ فیزیولوژیکی یا روانشناسی متاثر میکند، باور میکنیم که به گونهای شکستهایم و دیگر کامل نیستیم.
کینتسوگی دقیقا نمیخواهد که تصور ما از زیبایی و نقص را تغییر دهد، بلکه ما را مجبور میکند تا با آنچه از همان ابتدا شکسته بوده است روبرو شویم. هیچ انسان نرمالی وجود ندارد. هیچ استانداردی وجود ندارد که فقط ما از آن منحرف شده باشیم. هیچ کامل یا الگوی کلی وجود ندارد که از قبل وجود داشته باشد و نشان دهد که ما الان نصفهنیمهایم. آن کاسهٔ اولیه صرفاً یک آرایشِ ویژه از ذرههایِ خاکِ رس است. ولی این تنها بخش اول داستان است، ترکهایی که حالا طلا اندود شدهاند، ادامهٔ همین داستان هستند.
هیچ انسانی بدون زخم از این زندگی نمیگذرد. زخمهای ما، چینوچروکها و تجربیات ما لاک طلایی است که زندگی ما را زیباتر میکند و ما باید نقصهایی را که در این مسیر جمع کردهایم در آغوش بگیریم.
«بیشتر آدمهای زیبایی که میشناسیم کسانی هستند که ناکامیها، شکستها، رنجها، کشمکشها و فقدانهایی داشتهاند و راه خودشان را از اعماق یافتهاند. این افراد قدرت درک، حساسیت و برداشتی از زندگی دارند همراه با همدردی و شفقت، ملایمت و نگرانی محبتآمیز عمیق. آدمهای زیبا تصادفی و اتفاقی به وجود نمیآیند.»
الیزابت کابلر رز
هستند افرادی که زیبایی را در کامل نبودن میبینند (مارلین مونرو). کامل بودن راهی برای بهتر شدن باقی نمیگذارد. بیعیب و نقص بودن آخر راه است. بنبستی است که به هیچ کجا راه ندارد. کمال به معنی کامل و بی عیب و نقص بودن، چیزی است که در این عالم وجود ندارد.
زیبایی فقط در وضعیت عدم کمال وجود دارد. هیچ کس کامل نیست و این بخشی از خرد طبیعت است. هر کس نقصهای خودش را دارد. هر شخص کمبودهایی دارد. ما ناقصیم چرا که در قلمرو پیشرفت قرار داریم و این تسلیبخش است.
زیبایی در اصالت است.
این تمایز است که اصالت را خلق میکند و گاهی تمایز ما در ضعفهای ما نهفته است.
نامهای به زیبای درهم شکسته:
«هرگز از اینکه شکستهای شرمگین مباش، چرا که منبع قدرت، جزرنجی که التیامیافته نیست.»
ترنت شلتون
رقص کینتسوگی: شما، طلا و دگرگونی
مفهوم کنتسوکورای استعارهای فوقالعاده برای زندگی است. اغلب زمانهایی که شکستخوردهایم یا دوران سختی را میگذرانیم، فکر میکنیم نسبت به دیگرانی که به نظر همه چیز برایشان خوب پیش میرود، از ارزش کمتری برخورداریم. اما کینتسوکورای نشان میدهد که تکههای شکسته میتوانند کنار هم قرار داده شده و حتی از قبل هم ارزشمندتر شوند.
فلسفه پشت کینتسوگی همریزی سه اندیشهٔ بسیار قدرتمند آسیایی یعنی: ذن، Mono No Aware و وابیسابی است. این سه رود در یک هنر به نام کینتسوگی به هم رسیدهاند تا دربارهٔ ناپایداری و ناتمامی به ما بیاموزند. ترمیم کردن (بند زدن یا وصلهپینه کردن) نیازمند دگرگونی و تغییر است و این ترکها حامل ارزشی فلسفی و مهم برای خود هستند.
ذن: ابزاری برای رسیدن به آگاهی.
مراقبهٔ ذن به شکل ایدهآل نه فقط تمرکز، بلکه آگاهی هم هست: آگاه بودن از تغییرات مداوم در ذهن و ضمیر، آگاه بودن از همه احساسها و واکنشهای غیرارادی ما.
Mono No Aware : ذنِ اشیاء
این لغت به معنی «ترحم به اشیاء» و همچنین «همدردی با اشیاء» یا «حساس بودن به امور زودگذر» است و در زبان ژاپنی واژهای برای آگاهی از ناپایداری اشیا به همراه غمی ظریف و گذرا به هنگام عبور آنها، به علاوه غمی ظریفتر، طولانیتر و عمیقتر دربارهٔ این حالت از وجود و واقعیت زندگی است.
وابیسابی: یک زندگی کاملا ناتمام
بی دلیل نیست که مردم جهان ژاپن را صاحب یکی از عمیقترین و ژرفترین بینشها و فلسفههای زندگی میدانند. «وابی» به معنی طبیعی، روستایی، انسانی و در کل دوست داشتن هر چیزی به همان شکل ذاتی خود است. «سابی» هم یعنی دوست داشتن زیباییهایی که در اثر طول عمر و گذشت زمان حاصل میشوند. فلسفه و مفهومی که از ترکیب این دو کلمه به وجود میآید، یعنی فهمیدن این که هیچ چیز ابدی نیست، هیچ چیزی تمام نشده، هیچ چیز کاملی وجود ندارد و به طور کلی شناخت زیباییهایی که در عیبها نهفته هست. زیرا زندگی یعنی داشتن پوستی چروکیده، فنجانی ترک خورده، فرشی پلاسیده و کمدی پوسیده که شاید یادگار مادربزرگها و پدربزرگها باشد.
یاد گرفتهام موجهایی را ببوسم که مرا به سوی صخرههای سالهای عمرم پرتاب میکند.
چارلز اسپارژن
کینتسوگی: زیبایِ ناکامل
ما کامل نیستیم، اما این کامل نبودن زشت نیست، چرا که شاید کمال ما در همین نقصها و کمبودها باشد. اینگونه ما میآموزیم که با همه کاستیها، خود را پذیرفته و به خودمان عشق بورزیم. وابی سابی میگوید زیبایی را باید درون عیب و نقص جستجو کرد و ما بعد از شکست نه تنها دچار کاستی و ضعف نمیشویم بلکه بسیار ارزشمندتر شده و خواهیم درخشید.
فلسفهٔ کینتسوگی میگوید که ما با چنین کاری به جای دور انداختن ظرفِ شکسته و داشتن تنفر نسبت به آن، «تاریخ» آن شیء را به یاد بیاوریم و با بند زدن سفال شکسته، حتی آن را به ظرفی زیباتر از روز نخست تبدیل کنیم.
این فلسفه هر شکست و ترمیمی را به عنوان بخشی از تاریخ یک شی در نظر میگیرد به جای اینکه آن را پنهان کنند.
ظرفهای شکسته با کینتسوگی معنای جدیدی میگیرند:
هنر یافتن زیبایی در نقصها.
کینتسوگی به ما یادآوری میکند چیزهایی که ما فکر میکنیم نقص هستند ـ مثل زخمها، زنگارها، عیبها، چینوچروکها یا سایر نشانههای ساییدگی و پارگی ـ در واقع نشانههایی از رشد و داستانهای یکتای ما هستند.
کینتسوگی راهی برای ترمیم اشیاء است که شکستها را به عنوان بخشی از تاریخِ آن شیء تقدیس میکند، نه به عنوان پایانی بر داستانِ آن.
در کینتسوکوری نقصها و ترکهای لاکاندود شده، بخشی از طراحی اشیا میشود و برخی معتقدند که این سفال شکسته و تعمیر شده، حتی زیباتر از قبلش میشود. در کینتسوکوری ترکها و درزها و شکافها اغلب نمادِ رخدادی هستند که در زندگی آن شی رخ داده، نه علت آن شکست و خرابی. مثل گلدانها، کاسهها، فنجانها و بشقابها، ما هم ضربهها و خراشهایی را متحمل میشویم، سقوطها و ضربههایی غیر منتظره .
گاهی چیزهایی را تجربه میکنیم که ما را شرمگین میکنند مثل طرد شدن، خیانت و شکست. بنابراین سعی میکنیم تا جایی که ممکن است از تجربیاتی که ما را نسبت به چنین احساساتی آسیبپذیر میکند دوری کنیم. به عبارتی دیگر، ما در کابینت یا گنجه پنهان میشویم، درست کنار ظروف نقره، چرا که نمیخواهیم یک ظرف شکستهٔ معمولی و ترک خورده باشیم.
نمیشود گفت که تروما یا تراژدی به صورت خودکار ما را زیبا میکند. این طور نیست. بله هستند کسانی که با این مسائل روبرو شدهاند و از آن سو به زشتیِ همان چیزی شدهاند که دریافت کردهاند. اما این تجربیات ما را تغییر میدهند و ما حق انتخاب داریم.
میتوانیم انتخاب کنیم که تجربیات و نقصهای تلخِ خودمان را انکار کنیم، حسرت بخوریم و در سرزمین «ای کاشها» زندگی کنیم.
میتوانیم با پرسوناهای دروغین تغییر چهره دهیم ،خودمان را با مکانیزمهای دفاعی پنهان کنیم و حواس خود را با کسبوکار پرت کنیم.
میتوانیم تصمیم بگیریم پنهان شویم و از این تجربیات شرمگین باشیم.
یا میتوانیم این تجربیات را به همان صورت که هستند ببینیم، یعنی:
«رگههای طلای درونمان»
البته زمانهایی که خراشیده شدیم، لبپر شدیم، ترک برداشتیم و شکستیم، احساس ناخوشایندی خواهیم داشت، اما میتوانیم احساس زیبای غریبی هم داشته باشیم. میتوانیم آن زخمها و شکستها را پردازش کنیم و از آنها درسهایی بگیریم. البته اگر بخواهیم…
بپذیریم که تجربههای ما، ما را تعریف نمیکنند، بلکه تنها ما را تحت تاثیر قرار میدهند.
زخم همان جایی است که نور از درون تو میتابد…
زنگهایی را به صدا درآور که هنوز میتوانند صدا تولید کنند. پیشنهاد کامل باش را فراموش کن. در هر چیزی ترکی وجود دارد. از همین جاست که نور به درونش راه میابد.
لئونارد کوهن
کینتسوکوری، زندگی با زخمهای طلایی
ما همه به نحویی شکسته و معیوبیم: اما زباله و دور ریختنی نیستیم، ما کاملاً ناکاملیم. یگانه و بینظیریم.
همهٔ چیزهای زیبا ناهمگونیهایی از ناتمامی با خود دارند. زخمها و نقصهای شما، زیبایی شما هستند. مانند سفال شکستهای که با طلا بند زده شده باشد، ما همه کنتیسوگی هستیم. فلسفه و هنر آن بیان میکند که شکستهبندیها، بخشهای راستین گذشتهای هستند که نباید پنهان شوند. زخمهای شما و شفای آنها بخشی از تاریخ شما هستند؛ بخشی از کسی که شما هستید. هر چیز زیبایی معیوب است. شما همان زیبایی هستید؛ ما همه هستیم.
بریانت مک گیل
بیایید طرز فکر خود را عوض کنیم. این نقصهای ماست که ما را منحصر بفرد میکند. شاید همین نقص است که ما را کامل میکند. همین متفاوت بودن و متمایز بودن است که ما را یکتا و بینظیر میکند.
«یک ترک کوچک به این معنی نیست که شما درهم شکستهاید. این یعنی شما تحت آزمایش قرار داشتید و از هم نپاشیدهاید.»
لیندا پویندکستر
مثل سربازهایی که به خاطر جراحتهایشان مدال افتخار میگیرند، زخمهایمان را با افتخار شمایل کنیم.
هر آنچه نشان میدهد که ما تاب آوردهایم، در واقع داستانِ راهی که رفتهایم را روایت میکند.
هر وقت یاد بگیریم به نقصهایمان عشق بورزیم، یاد میگیریم به خودمان هم عشق بورزیم.
این چیزی است که ما باید در خودمان بینیم: هر یک از ما کاملیم، اما به شیوهٔ منحصربهفرد خودمان.
«جهان هر کسی را درهم میشکند. بعد ما در مکانهایی که شکستهایم قویتریم.»
ارنست همینگوی
پست مرتبط:
ممنون. مفید بود.
بسیار سپاسگزارم.
در خصوص موضوع جان بخشی به اشیاء،دیدگاه جدیدی به من دادید،از شما سپاسگزارم.
سلام
خوشحالم که این مطلب برای شما مفید بوده
من بدنبال طریق بند زدن سفال و یا چینی شکسته به روش کینیستوکوری بودم ، ولی با مطلب بسیار زیبای بالا روبرو شدم ، انرا ۲ بار مرور کردم ، بسبار زیبا ، عمیق و تاثیر گذار است . متشکر برای پست . یادگیری بسیار زیباست . با احترام .
زنده باشید.
زیباییهایتان افزون!
خیلی جالب بود ، ابداعی ستودنی و هنری زیبا
عالی بود ممنون متشکرم
سلام
عالی
ملال از ذهنم ستود.
با سلام. مطلب و قلم شما بسیار جذاب بود منم دوبار خوندمش. اگر در اینستاگرام پیجی برای نوشته هاتون دارین و مطلب میذارین لطفا آدرس پیج رو بدین تا استفاده کنیم.
سلام بسیار زیبا بود خسته نباشید.سالهاست ظروف شکسته خونه رو با چسب ۱ ۲ ۳ میچسبونم که خیلی هم زشت میشه و خانمم کلی شاکی. سایت بنده سایت تجارت مواد اولیه شیمیاییه. کاش یک کلاس داشتید.عاشق اینکارم.چطور میتونم یاد بگیرم؟
امروز اتفاقی به سایت شما برخورد کردم. فقط می خواستم بگم خیلی لذت بخش بود.
بسیار عالی
خیلی جستجو کردم تا هم ارز فلسفی کینتسوگی رو در اشعار و فرهنگ فارسی پیدا کنم. اگر لطف بفرمایید و در مورد قلمی بزنید سپاسگزار میشوم.
چه جالب
به این موضوع فکر نکرده بودم.
بررسی میکنم اگر موردی بود همینجا مینویسم.
متشکرم.
فوق العاده بود من بسیااار ازش استفاده کردم و قصد دارم که حتما در پیج اینستاگرامم بخشی از این مطالب رو برای بقیه هم به اشتراک بزارم و البته با ذکر منبع…سپاااس فروااان
از حسن نظر شما متشکرم.
خوشحالم که برای شما مفید بوده.
عالی بود کامل این فلسفه توضیح داده شد
لذت بردم از این مطلب به نوعی خودم را مثل این چینی های بند زده دیدم.
عااااااالی بود خانم شفیعی عزیز،
اولین باری بود که این مطلب رو میخوندم و بسیار برام جالب بود،
در نور و عشق باشی عزیزم❤❤❤❤
سلام واقعا لذت بردم از تمامی مطالب زیبایتان🙏🙏من هم با شما موافق هستم که هر چه تجربه های متفاوت داشته باشیم کاملتر و با درایت تر و پخته تر عمل خواهیم کرد و به این باور هستم که از قدیم هم این رسم در کشور خودمان هم مرسوم بوده که اگر مشکلی برای کسی پیش می آمد از بزرگ خانواده و طایفه کمک گرفته می شد زیرا ایشان تجربیاتی داشته بودند که بر اثر مشکلات و اتفاقاتی که برایشان پیش آمده بوده به این رسالت رسیده بوده که با نصیحت و آموزش وعنوان تجربیاتشان افراد دیگر را ترغیب و تشویق به ادامه در کنار هم با حل کردن مشکلاتشان دعوت می کردند 👌👌
خیلی بد شکستم، طوری که هنوز یادم میاد ناخودآگاه چند قطره اشک رو گونه هام غلت میزنن و سرازیر میشه روی کتاب، گوشی و… ولی با خوندن متن شما کمی آرام شدم…
نمیدونم چی شد که سر از سایت شما در آوردم ولی میدونم هیچ چیز بی حکمت نیست …
مسیر تون سبز و مانا…
دعایم بفرمایید.
خیلی قشنگ بود. هم از لحاظ روانشناسی هم زیبایی شناسی. کاش این هنر تو ایران هم رواج بگیره. چه ظرفهای قدیمی و ارزشمندی که به علت شکسته شدن، دور انداختیم.