مطالعه به سبک یک نویسنده

حرفه‌ای‌ها، جور دیگری کتاب می‌خوانند.

یادگیریِ روش «خواندن مانند یک نویسنده»، مهارتی مهم برای نویسنده‌های حرفه‌ای است.

 

نویسنده‌ها، الزاما برای درکِ یک داستان، کتاب نمی‌خوانند. آن‌ها کتاب نمی‌خوانند که بفهمند چرا یک شخصیت این‌طور یا آن‌طور عمل کرده یا نقطۀ اوج داستان کجاست. آن‌ها سعی می‌کنند بفمهند چطور این شاه‌کارها، خلق شده‌اند.

 

شما از نویسنده‌هایی که از کتاب‌های‌شان لذت بیشتری برده‌اید، بیشتر می‌آموزید.

 

مطالعه در مقولۀ نوشتن، جایگاه ویژه‌ای دارد. خواندن، فقط نشستن پشت میز و نیمکت یا روی کاناپه و کتاب به دست‌گرفتن، نیست. شما باید مثل یک نویسنده کتاب بخوانید.

 

چرا باید مانند یک نویسنده کتاب بخوانید؟

خواندن برای سرگرمی خوب است، اما اگر بخواهید یک نویسنده باشید، باید مثل یک نویسنده کتاب بخوانید. یعنی شما فقط برای فهمیدن این که چه اتفاقی در داستان می‌افتد، کتاب نمی خوانید؛ شما کتاب می‌خوانید تا بفهمید، نویسنده چه می‌کند و چگونه به یک تاثیر خاص دست می‌یابد، تا شما هم بتوانید چیزی شبیه آن را در نوشته‌های خود، دوباره بیافرینید.

 

 

هر چه بیشتر بخوانید، بهتر می‌توانید نوشته‌های خودتان را ارزیابی کنید.

 

مانند یک کلکسیونر کتاب بخوانید!

به عنوان یک خواننده ما به یک نوشته با هدف جمع‌آوری اطلاعات و فهمیدن این که نویسنده چه می‌خواهد بگوید، نزدیک می‌شویم. هنگامی که شما قلم به دست، متنی را مطالعه می‌کنید، سعی می‌کنید هر چه بیشتر اطلاعات جمع کنید و بفهمید.

پس باید:

 

مانند یک گزارشگر کتاب بخوانید!

حین مطالعه فکر کنید و سعی کنید سوالات پایه‌ای (چه کسی، چه چیزی، چه زمانی و کجا) را بپرسید.

درباره چرایی و چگونگی، در مرحله بعد فکر خواهید کرد.

  • نویسنده چه چیزی می‌خواهد بگوید؟
  • چه نظر یا ایده‌ای را می‌خواهد مطرح کند؟
  • لحن این نوشته یا کیفیت آن چطور است؟

 

 

مانند یک فیلسوف کتاب بخوانید!

این روش به نوعی خواندنِ نقادانه است که در آن نوشته را تحلیل می کنیم و سعی می‌کنیم «چرایی» یک نوشته را بفهمیم. یک متن را تفسیر می‌کنیم تا بفهمیم چرا نویسنده این را نوشته و منظورش چه بوده است.

البته ما هیچ وقت نمی‌توانیم منظور نویسنده را صد در صد درک کنیم، مگر این‌که از خودش بپرسیم، ولی ما فقط کلمات او در اختیار داریم و فعلا روی همین متمرکز می‌شویم.

بعد از به دست آوردن اطلاعات پایه‌ای، به سراغ اطلاعات عمیق‌تری می‌رویم:

  • چرا نویسنده این متن را نوشته است؟
  • منظور و هدف نویسنده وقتی این را گفته یا نوشته چه بوده است؟
  • چه چیزی این حس را در من به وجود آورد و چرا من را وادار به چنین پاسخی می‌کند؟

 

مانند یک انقلابی کتاب بخوانید!

این کار ما را به سطحی بالاتر از خواننده‌های معمولی می‌رساند و حرفه‌ای می‌کند.

بیشتر اوقات خواننده‌ها، در وضعیت کلکسیونر یا فیلسوف، متوقف می‌شوند و جلوتر نمی‌روند. اما تنها زمانی که ما در کسوت یک انقلابی کتاب بخوانیم، می‌توانیم ادعا کنیم که شروع به خواندن مانند یک نویسنده کرده‌ایم.

وقتی مانند یک انقلابی کتاب می‌خوانید، دیگر در «چه چیزی» و «چرا» متوقف نمی‌شوید و باید روی «چگونگی» هم تمرکز کنید. شما به یک قطعه نوشته نگاه می‌کنید و می‌پرسید چطور نویسنده این کار را کرده است؟ و بلافاصله می‌پرسید چطور من هم می‌توانیم این کار را بکنم؟

 

خواندن مانند یک انقلابی (یا نویسنده) به معنی این است که درک کنیم هر نویسنده‌ای برای نوشتن، دستور کار یا روشی اختصاصی دارد و از هر قطعه از نوشته منظوری و هدفی دارد. به این معنی که هیچ کلمه، جمله یا پاراگرافی را بدون قصد و غرض ننوشته است. هنگامی که ما با هدف کشف این منظورها، شروع به خواندن می‌کنیم، خواهیم دید چگونه نویسنده‌ها، کلمات‌شان را برای رسیدن به آن‌چه از آن قطعه نوشته می‌خواهند، به هنرمندی شکل می‌دهند. ما شروع می‌کنیم تا یاد بگیریم که نوشته‌ها را نه فقط به شکل یک مراوده دو سویه یا یک گزارش خبری، بلکه به عنوان متدی برای دست‌ورزی ببینیم.

همانطور که مانند یک انقلابی کتاب می‌خوانیم، در می‌یابیم که نویسنده سعی می‌کند ما را به روشی خاص، وادار به واکنش کند. لحظه‌ای که ما متو‌جه این نکته شویم، می‌توانیم آگاهانه تصمیم بگیریم که آیا به خودمان این اجازه را می‌دهیم که در آن نقش بمانیم یا نه. فقط آگاه بودن از نحوۀ هنرمندیِ یک نویسنده، در یک کار است که می‌تواند افکار و عقاید ما را شکل دهد، بدون این‌که در تلۀ نویسنده گرفتار شویم.

البته بیشتر نویسنده‌ها این‌قدر هم بدجنس نیستند که با انگیزه‌های پنهانی بخواهند خوانندگان‌شان را شستشوی‌ مغزی دهند، اما هدف این است که خواننده‌ها آگاه باشند که یک کتاب، چیزی بیش از یک قطعۀ نوشتاری است که کلمه‌ها روی صفحه، به دنبال هم قطار شده باشند. حتی در معصومانه‌ترین متن‌ها هم، نکته‌ای وجود دارد که باید  به آن دقت کنیم،  این‌که نویسنده چطور این قطعه را ساخته است.

برای مثال اگر شما در حال مطالعه یک تریلر (داستان حادثه‌ای) پر تعلیق باشید، مطمئنا می‌توانید خود را با هیجان این داستان بُکشید یا می‌توانید نگاه کنید که نویسنده این تعلیق را چطور خلق کرده که باعث شده شما صفحات کتاب را پی در پی ورق بزنید تا به آخر داستان برسید.

 

درباره واکنش‌های خودتان، به یک نوشته فکر کنید و سعی کنید این موارد را شناسایی کنید:

  • چطور نویسنده شما را به چنین واکنشی رسانده است؟
  • چه تکنیک‌هایی به‌کار برده؟ کدام‌ها موثر بوده‌اند، کدام‌ها نه؟
  • چطور می‌توانید برخی از این تکینک‌ها را در نوشتۀ خودتان بکار ببرید؟

 

آیا باید همیشه مانند یک انقلابی کتاب خواند؟

نه، در حقیقت این گونه خواندن خسته کننده است. گاهی شما فقط می‌خواهید در یک داستانِ خوب، غوطه‌ور شوید و این هم، کاملا لازم و خوب است.

 

چه زمانی باید مانند یک انقلابی کتاب بخوانیم؟

زمانی که کتابِ نویسندۀ مورد علاقه‌تان را می‌خوانید یا به نوشته‌ای می‌رسید که شما را جذب می‌کند و به قولی گرفتارش می‌شوید و دلتان می‌خواهد بفهمید، نویسنده‌اش چطور این کار را کرده‌است، چه شگردی داشته و آیا شما هم می‌خواهید این‌گونه بنویسید یا نه، وقت این است که این روش را به‌کار بگیرید.

فهمیدن همۀ این‌ها لذتی دارد، مشابه وقتی که حقه‌های یک شعبده‌باز، برای‌تان آشکار می‌شود یا به قولی، فوت کوزه‌گری استادی را یاد بگیرید یا دستِ هنرمندی برای‌تان رو شده باشد.

 

اگر یاد بگیرید هم‌زمان، مانند یک گزارش‌گر، کلکسیونر، فیلسوف و انقلابی کتاب بخوانید، آنگاه می‌توانید ادعا کنید، مانند یک نویسنده، کتاب می‌خوانید.

 

اگر دوست دارید بیشتر در این باره بدانید،

می‌توانید «چطور مانند یک نویسنده کتاب بخوانیم؟» را بخوانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *